در خواست مدیریت وبلاگ


با سلام به تمامی دوستان خواننده لطفاً توجه داشته باشید این وبلاگ فرهنگی هنری می باشد . خواهشمندم از هر گونه نظر غیر فرهنگی و هنری و یا سیاسی اجتناب کنید.

 با تشکر مدیریت وبلاگ : رضا بهشتی پور

تاریخچه موسیقی دراویش

 

کشور پهناور و زيبايمان ايران، به دليل شرايط خاص جغرافيايي و آب و هوايي و نيز تاريخ تمدن ديرين،فرهنگ وهنرگنجينه اي غني بشمار می­رود و دارای جاذبه هاي تاريخي و باستاني فراوانی مي باشد که مقوله اي بس گسترده است وسالها تحقيق مداوم و موشکافانه را مي طلبد. موسيقي دراویش نيز مانند موسيقي دیگر يا به صورت تكنوازي و يا همنوازي در گروههاي نه چندان بزرگ چند نفره اجرا مي شود. طي سده هاي گذشته,پيوسته ميان ايرانيان اعراب و تركيه تبادلاتي در زمينه هاي فرهنگي و بخصوص موسيقي صورت گرفته است.از ابتداي قرن چهاردهم ميلادي تا اوايل قرن بيستم. قسمت عمده اي از خاورميانه تحت تسلط دولت عثماني در آمده بود.دولت عثماني در سده شانزدهم ميلادي به اوج قدرت مي رسد و مرزهاي اتريش,روسيه جنوبي,تا هندوستان و مراكش و شبه جزيره عربستان را زير نفوذ خود قرار مي دهد.در همين دوره هاي طولاني است كه موسيقي دراویش  از مناطق نامبرده بويژه از موسيقي ايرانيان و اعراب تاثيرات فراوانی مي پذيرد. حتی اكثر اصطلاحات موسيقي کشور تركيه به زبان فارسي است.تا جایی که متاسفانه به اشتباه حتي موسيقي داناني چون عبد القادر مراغه اي،ابونصر فارابي و شيخ صفي الدين ارموي را اصلا به تركستان نسبت داده اند.

موسيقي دراویش متكي بر اصول موسيقايي ايران و اعراب از دستگاهها و مقامات محلي اين مناطق پيروي مي كند.موسيقي دراويش قونيه نيز در پديد آمدن تناسبات اين موسيقي نقش بسزايي داشته است.در موسيقي دراويش سازهايي چون ني،دف و نقاره(نوعي ساز ضربي كه با چوب نواخته مي شود) دو تار،وتنبور،تاروسه تارمورد استفاده قرار مي گيرد.از ديگر سازهاي موسيقي دراویش عود،قانون و كمانچه مي باشند كه با اختلافاتي در طرح و ساخت يا داستان بندي و حجم كاسه صدا،كم و بيش در حالات و فيگورهايي مشابه موسيقي ايراني يا عربي نواخته مي شوند.

سماع و تاریخچه پیدایش موسیقی دراویش: سماع ، موسیقی عرفانی و آلات موسیقی در عرفان و صاحب نظر آن مطرح می باشد . بر اساس شواهد و آثار بر جاي مانده از نقوش باستاني طاق بستان در كرمانشاه چنين استنباط مي‌شود كه موسيقي دراویش در دوران ساسانيان از شكوفايي و گسترش درخور تحسين برخوردار بوده است. وجود نغمه هاي كهن تنبوري، سرناياي و شيوه هاي اجرايي موسيقي آوازي دوران باستان نظير بالوره و هوره در مناطق مختلف ایران وکردستان از جمله منطقه (گوران)، (سنجابي)، (اورامان) نيز قدمت چند هزار ساله موسيقي در قوم كرد را بيان مي كند. توانمندي هاي اين نوع موسيقي را در عرصه فرهنگ و هنر ملي به نمايش گذاشته است. موسیقی دراویش ، همچون دیگر جلوه های فرهنگ و هنر از تاثیر موسیقی فرهنگ های دیگر بركنار مانده و همچنان اصالت خویش را حفظ نموده است . این موسیقی های فولكلوریك دارای جمله هایی ساده ، با وسعت صوتی بالا و فرمی ترجیع بندی است . بیشتر آوازها بصورت تبادل دو گروه نوازنده و خواننده یا تبادل خواننده و نوازنده وگروه همراه با كف زدن ،خوانده می شود . در برخی ازموارد اجرای ناآگاهانه چند صدایی نیز در این موسیقی دیده می شود بدین گونه كه پیش از پایان یافتن بند اول ، گروه یا خواننده دیگر بند بعدی را از نت دیگری آغاز می كند و در نتیجه چند لحظه ای دو صوت بطور همزمان در فواصل مختلف اجرا می گردد . به طور كلي اگر موسيقي را بر اساس دو محور نغمه و ضرب آهنگ (ملودي و ريتم) مورد بررسي قرار دهيم، موسيقي ملل و اقوام مختلف با توجه به دور نمايه فرهنگي و ويژگي هاي خود مي توانند به يكي از دو محور نغمه يا ضرب آهنگ متمايل شوند. در اين باره مي توان موسيقي بعضي از اقوام را ملوديك و موسيقي بعضي ديگر را ريتميك دانست. در مورد موسيقي ملوديك مي توان به موسيقي كشور چين اشاره نمود، زيرا فقط با اجراي پنج نت (يگ گام پنتاتونيك) از موسيقي چيني مي توان آن را باز شناخت.موسيقي قوم كرد متمايل به ضرباهنگ است، به نحوي كه گاه از ريتمي خاص و منحصر به خود مانند ريتم سه پا استفاده مي كند.هر ترانه از دو جمله و گاهي نيز از يك جمله تشكيل شده است. در ترانه هاي دو جمله اي، يك جمله در هر دوره با كلام واحد، تكرار مي گردد و حالتي شبيه به ترجيع بند به خود مي گيرد. عموما ترانه ها را با يكي از اسمامي يا كلماتي كه در همين بيت وجود دارد، نامگذاري مي كنند.در ترانه ها همواره از كلماتي مانند؛ گيان(جان) گيانه كه م (اي جان من )، ئه زي زه كه م (عزيزمن) و كلمات ديگري با معاني ، امان، داد و خدا استفاده مي شود و اين كلمات در پيوند هجاهاي شعر با ميزان هاي موسيقي ايفاي نقش مي كنند. شعرها ده هجايي هستند و موسيقي متناسب با شعرهاي سيزده هجايي ساخته مي شود، كلمات اضافه (گيانكم، عزيزم و …. ) در هماهنگ ساختن اين تفاوت (هجاي شعر و موسيقي) ايفاي نقش مي كنند.

موسیقی دراویش : شامل گونه های فراوانی می باشد که موسیقی خانقاهی و تکیه ها از آن جمله اند که به دو شکل سازی و آوازی اجرا می شود .موسیقی خانقاهی  نوعی موسیقی مذهبی می باشد که بین دراویش رواج دارد این مو سیقی در خانقاه همراه با خواندن اشعار و اذکار عرفانی نواخته می شود .در بین بیشتر فرقه ها دف جایگاهی اساسی دارد و آن نوع جذبه خاص را ایجاد می کند که در نهایت منتهی به سماع و شوری دیگر می گردد . موسيقي در عرفان نقش ندارد، عرفان است كه در موسيقي اثرگذار است.اگر موسيقي عرفاني است، به دليل اين است كه عرفان در آن وجود دارد و آن است كه موسيقي را عرفاني مي‌كند. اگر عرفان باشد، چهچهه بلبل و صداي برگ درختان هم عرفان مي‌شوند. همه، صداي بلبل و آبشار و ...‌ را مي‌شنوند اما آن كسي كه آموزه‌هاي عرفاني را بداند و عارف باشد، اين‌ها برايش موسيقي عرفاني است.موسيقي انسان را به حال عرفاني نزديك مي‌كند. اين زماني مي‌شود كه موسيقي‌دان، عرفان‌دان باشد. مولوي مي‌گويد:

بيزارم از آن گوش كه او بانگ ني شنود

آگاه نشد از خرد و دانش نائي

ذکر ها در خانقاه به دو شیوه با ساز و بدون ساز اجرا می شوند آنهایی که جنبه شور انگیز دارند و در ابتدای کار شروع می شوند بدون ساز هستند  مثل الله .سبحان الله و... که چیزی حدود صد بار به صورت دسته جمعی اجرا می شود و بعد وارد ذکر با ساز می شوند (ذکر از مرحله تحلیل یا نشسته آغاز می شود و با مرحله قیام به پایان می رسد ) و باز در یک دسته بندی ذکر ها به دو بخش فردی و جمعی تقسیم می شود .البته نمی توان کسی را که مناقب تلویحی را با ساز می خواند ذاکر نامید زیرا هر کدام از این واژه ها جایگاهی برای خود دارند  که نباید به اشتباه آنها را با هم ترکیب کرد.

سازهاي زهي:

اين سازها شامل سازهاي «زهي،زخمه اي» و «زهي،آرشه اي» ميباشند: اكثر قريب به اتفاق سازهاي زهي تشكيل شده اند از يك شكم در ته ساز، يك گردن يا دسته، محل قرار گرفتن انگشتان دست چپ كه به جز ساز عود، در بقيه سازهاي ديگر دستان بندي يا پرده بندي شده است،و يك سر كه گوشي هاي كوك در آنجا قرار گرفته اند. سيم ها به تعداد مختلف، در ته ساز(يا حوالي ته شكم)به طريقي ثابت و به موازات طول ساز، شكم و گردن را طي كرده، دور گوشي ها پيچيده مي شوند. در برخي سازها، شكم دو قسمتي است و گاه بر روي يك يا هر دو قسمت آن پوست كشيده شده كه غالباً از شكمبه گوسفند تهيه مي شود. برخي از اين سازها با انگشت و برخي با مضراب نواخته مي شوند. شكل مضراب در سازها متفاوت است، گاه فلزي و گاه از جنس شاخ يا پلاستيك و بالاخره بعضي موارد از پر پرندگان است. سازهاي زهي،زخمه اي شامل:  دوتار،تار، سه تار، تنبور، عود، ديوان و سنتور هستند.

الف )دف: دربین­دروایش از جایگاه و پایگاه ویژه عرفانی برخوردار است .و مردم این دیار نوای دف را نغمه ای عرفانی می دانند و برایش احترامی خاص قائلند و این تا حدی است که عوام این دیار نام ((ساز موسیقی)) به دف را بی حرمتی می پندارند.دف وسیله سماع و وجد عارفان و ذاکران است .نزد مردم این دیار مقام دف در مقام عرفانی است.اگر کسی در مقامی به غیر از آن دف را بنوازد عملش­را قبیح می­کنند.بیشتراسامی­ریتمهای­دف­اذکار خداوند سبحان سبحان است:

((حی الله .حی یا هو .حی یا قیوم .لا اله الا الله .حی الله الله .حی حی حی الله))

دفنوازان را می توان از نظر تفکر به دو گروه تقسیم نمود .گروه اول کسانی هستند که بر اصالت و حرمت دف به عنوان یکی از وسایل کسب معنویت و جلاء قلب پایبندند و به دیدی معنوی به آن می نگرند و برای دلشان ساز می زنند .اما دسته دوم که نزد آنان دف یک ساز از سازهای موسیقی و التی برای طرب است .حال چندان تفاوتی ندارد این طرب در راه معنا باشد یا ظاهر .در تعمیمات گروه نخست از دفنوازان دف یک سمبل انسانی است .برخی از دفنوازان گروه دوم چندان توجهی به اصالت معنوی دف نداشته و در هر مکان و برای هر موضوعی و با هر شرایطی به نواختنش می پردازند .

ب) نی : سازی است متشکل از یک لوله استوانه ای از جنس نی که سراسر طول آن از هفت بند و شش گره تشکیل شده است ( به این دلیل این ساز را نی هفت بند نیز می گویند)یکی از قدیمیترین سازهای موجود ، نی ایرانی معروف به نی هفت بند می باشد. صدای آسمانی و دل نواز نی ، یکی از دلایلی است که این ساز قدیمی را تا به امروز زنده نگه داشته است. بعد از دهه ۶۰ و تا اواسط دهه ۷۰ هجری شمسی که شاهد پیشرفت نوازندگی در نی و استفاده نی در بسیاری از آثار موسیقی بودیم ، متاسفانه بار دیگر نی ایرانی از موسیقی ایرانی فاصله گرفته و در آثار اخیر موسیقیدانان کشور ، کمتر صدایی از نی به گوش می رسد و نقش آن کم رنگ تر شده است. نی ، دارای محدودیت هایی در نوازندگی و اجرا می باشد و چون سازی است بسیار قدیمی و ساده ، دارای امکانات کمی برای صداسازی است. مثلا عدم وجود نت "سی" برای تکمیل یک گام در صدای بم. نوازندگان حرفه ای صدای نت سی را از سر نی خارج می کنند. برای توضیح بیشتر : وقتی تمام سوراخ های نی را با انگشت بسته نگه می داریم و در آن می دمیم ، صدای نت دو از آن خارج می شود و با بازکردن سوراخ ها به ترتیب صدای نت های " ر - می کرن - فا - فا دیز - سل " و در آخر با باز گذاشتن تمام سوراخ ها ، صدای نت لا شنیده می شود. بنابراین گام موسیقی نا تمام می ماند. نت باقی مانده یعنی "سی" با یک حرکت تکنیکی در نوازندگی ، از سر نی و نزدیک دهان نوازنده ، نواخته میشود و البته با توجه به مهارت نوازنده و تجربه او ، این صداها دارای تفاوت هایی است. به هر طریق ، از گذشته تا به امروز راه های مختلفی برای برطرف کردن این مشکل مطرح شده است :

مثلا ایجاد یک سوراخ بالاتر از سوراخ انتهایی ، تقریبا وسط نی ! و یا بعضی از اساتید پیشنهاد ساخت "نی کلید دار" که دارای کلیدی برای اجرای نت "سی" می باشد را ، داده بودند. هر کدام از این راه حل ها به علتی مورد استفاده قرار نگرفته است. علاوه بر نکته گفته شده ، مساله دیگری نیز وجود دارد و آن نبود ربع پرده و نیم پرده ( البته به غیر از فا و می ) بر روی سوراخ های نی است که نوازنده باید با مهارت و تجربه کافی با استفاده از انگشتان خود و گرفتن نیمی از سوراخ ، صدای های میانی بین نت ها را ایجاد کند. مساله دیگر این است که نی قابلیت اجرای کوک های مختلف متناسب با ساز های دیگر را ندارد. که به همین علت نی را در اندازه های مختلف و کوتاه و بلند می سازند که نی های کوتاه دارای صدای زیر و نی های بلند دارای صدای بم تری می باشند. البته نی که من در بالا نت های آن را توضیح دادم ، نی سل کوک است که به نی دیاپازون هم معروف است. گوشي كه ني‌ را بشنود اما دانش ني را نداند، نمي‌تواند عارفانه بشوند.آن ني مولوي كه از نيستان ببريده‌اند: ... آتش آن را بايد شناخت. يعني يك دل سوخته مي‌خواهد تا ناي ني را بفهمد وگرنه ناي ني، همان صداي سوت است.

خ) تنبور (طنبور-تنبوره): اين ساز با تاريخچه اي حدود 1500ق.م ( از روي سه مجسمه گلين كوچك بازيافته در خرابه هاي شوش) جزء سازهاي باستاني به شمار مي آيد. تنبور به سه تار باستاني ايرانيان تعبير شده است. امروزه تنبور را سازي محلي مي شناسند كه دسته اي بلندتر و كاسه اي بزرگ تر و منحني تر از سه تار دارد و بسته به محل داراي دو يا سه سيم است. تنبور در مجلس تنبور‌‌نوازان و قلندران و دراويش اهل طريقت و اهل حق مجري موسيقي مذهبي آنان است.

د)دوتارسازی : زهی مضرابی با کاسه‌ای گلابی شکل همراه دسته‌ای بلندو دارای دو سیم است که در شمال، ‌شمال شرق و شرق ایران و برخی کشورهای آسیای میانه به اشکال مختلف رواج دارد. نواختن این ساز که به تنبور و سه تار شبيه است بین کشاورزان و نوازندگان محلی معمول است .امروزه حوزه‌های نواختن دوتار عبارتند از شمال خراسان در شهرهای بجنورد، اسفراين‌، شيروان، درگز و قوچان (درویشی) و جنوب و شرق خراسان در شهرهای بیرجند، قائنات، تربت جام،كاشمر، باخرز، خواف و سرخس و نواحی ترکمن‌نشین شمال شرق از جمله استان گلستان و بخش علی آباد کتول همچنین برخی مناطق استان مازندران .این ساز در نواحی مختلف، با اندکی تغییر در شکل و نحوه نوازندگی دیده می‌شود. انواع دوتار در محدوده مرزهای جغرافیایی ایران به «دوتار خراسان» با دو گونه شمال و جنوب، «دوتار ترکمن» و «دوتار مازندران» تقسیم می شود . دوتار: ‌شکل ظاهری آن آمیزه‌ای از دوتار شرق مازندران، دوتار ترکمنی و دوتار خراسانی است، اما شیوه های نوازندگی آن به دوتار ترکمنی نزدیکتر است. این ساز 11 یا 12 پرده دارد و به جز اینکه عمق کاسه آن تا حدودی بیشتر از دوتار ترکمنی است در سایر موارد با آن مشابه است.دوتار قدیم: از میان قدما، ابونصر فارابی درگفتار دوم از فن دوم کتاب الموسیقی الکبیر (ص 629)، او بيان مي‌كند که در انواع این ساز، دو تار مساوی و با یک ضخامت استفاده می شود. و این دو تار در پایه‌اش که زبیبه (سیم‌گیر) نام دارد بسته می‌شوند. آنگاه این دو تار به صورت موازی و درکنار هم از گیره‌ای که روی ساز وجود دارد می‌گذرند و به طرف دو جدا کننده می‌رسند که میان این دو فاصله می‌اندازد. در ادامه، این دو سیم از روی دسته به صورت موازی به طرف خرک می‌روند و در آنجا نیز در دو شکاف قرار می‌گیرند که فاصله دو تار در آنجا به اندازه فاصله آنها در خرک صفحه است. بعد از آن به دو گوشی می‌رسند که در دو مکان موازی در دو طرف ساز واقع شده‌اند. به نظر می‌رسد تنبوری که فارابی تحت عنوان خراسانی معرفی کرده است به مرور پذیرای نام دوتار شده و پس از گذشت قرنها شخصیت منحصر به خود را یافته است تا آنجا که به لحاظ شکل ظاهری و پرده‌بندی نسبت به انواع دیگر تنبور مستقل شده.

عبدالقادر مراغی در شرح الادوار ارموی (ص 352) ذیل فصلی در باب اسامی آلات الحان، آلات ذوات الاوتار (دارای سیم) را نام می‌برد که در آن میان تنبور شروانیان و تنبوره مغولی نیز دیده می‌شود. ذکر اوصاف تنبور شروانیان بی‌شباهت به دوتار نیست:‌ «اما تنبور شروانیان و آن چنان باشد که کاسه آن به شکل نیم امرودی باشد و سطح آن بلند باشد و بدان دو وتر بندند و چنان گردانند که نغمه مطلق وتر اسفل آن مساوی نغمه طنینی وتر اعلی آن باشد». رشید خان: از آهنگهای بسیار کهن معروف و اصیل فارسی قوچان است. برخی معتقدند که این آهنگ بازمانده دوره اشکانیان و ساسانیان و نیز یادگاری از فهلویات پارتی و نیز از آهنگهای نیایش مانویان با ترجیع «جان جان مانی» است. نام کنونی این آهنگ برگرفته از بخشی از اشعاری است که در سده اخیر در مدح یکی از ایلخانان قوچان همراه این آهنگ خوانده شده است.

ح) سه تار: از حالات زهي مضرابي (هم خانواده تنبور قديم) است كه با ناخن سبابه دست راست نواخته مي شود. اين ساز در ابتدا سه سيم داشته است، در اوايل عهد قاجار عارفي به نام مشتاق عليشاه به آن سيم چهارم افزود و امروز داراي چهار سيم مي باشد. سه تار از جنس چوب توت با كاسه اي گلابي شكل نيم كره اي و دسته اي نازك تر از دسته تار است. ساختمان ساز شامل، گوشي، شيطانك، دسته (كه به روي آن پرده ها بسته مي شوند)،صفحه، خرك، سيم گير و كاسه است. اين ساز در بخش موسيقي شهري به كار گرفته مي شود و طي دو دهه گذشته رواج فراواني يافته است.

و) تار:  از سازهايي است كه به دست ايرانيان ساخته شده است. كاسه‌اش از چوب توت و دسته اي از چوب فوفل يا گردو دارد. بر روي كاسه پوست بره تودلي كشيده مي شود. روي دسته نيز استخوان پاي شتر قرار مي دهند و بر روي آن بيست و پنج پرده از جنس روده گوسفند مي بندند قسمت هاي مختلف تار عبارت اند از سرپنجه، دسته، نقاره، كاسه، پوست، سيم، گوشي، سيم گير و خرك. اين ساز در بخش موسيقي شهري مناطق كردنشين ايفاي نقش مي كند و مظهر خلق نواهاي طرب انگيز است.

ز) عود (بربط):از قديمي ترين آلات موسيقي جهان كه در نقاط مختلف از آن شناخت دارند. عود نام عربي اين ساز و بربط نام منتخب فارسيان است. فارابي و ابن سينا در مورد چگونگي كوك اين ساز مطالبي نوشته اند. عود در موسيقي امروز ايران با صداي ملايم و در عين حال قوي به عنوان ساز تك نواز و هم نواز به كار مي رود. خركي كوتاه و كشيده دارد. هر يك از سيم هاي عود داراي گوشي منحصر به خود است و بدين ترتيب ده گوشي در قسمت ابتداي دسته (جعبه گوشي ها) قرار دارد. اجزاي عود مانند ساير سازهاي هم خانواده اش (تار، سه تار ، تنبور) است و روي صفحه آن حفره‌هايي وجود دارد كه سطح آنها با چوب هايي تزييني و مشبك پوشيده شده كه شبكه ناميده مي شوند. مضراب عود به طول دوازده سانتي متر و از پر مرغ، طاووس يا عقاب ساخته مي شود و گاهي از وسايل ديگري چون پلاستيك نرم استفاده مي شود. عود در مناطق كردستان بيشتر رواج دارد.

ه) ديوان: سازي است هم خانواده عود و تنبور كه بيشتر در مناطق كردنشين تركيه رواج دارد، اما در منطقه دیگر ايران نيز به كار گرفته مي شود. در منابع مكتوب تاريخ موسيقي ایران، از اين ساز به عنوان ساز كردان ايران نام برده نشده . ديوان شباهت هايي به چگورتركي دارد و داراي صدادهندگي (سونورتيه)شفافي در حد تار و نزديك به صداي عود است. اين ساز داراي شش سيم است و باا مضراب نواخته مي شود.

ت) سنتور: واژه سنتور در ماخذ مختلف به اشكال گوناگون منطور، سنطير و صانطور ضبط گرديده، در واقع كلمه اي آرامي است و مورد استفاده قوم بهود. اين ساز در اوايل قرون وسطي به كشورهاي غربي راه يافت و بنا به ويژگي هاي قومي و زباني آنها نام گذاري شده. در ادبيات انگليسي از قرن 14 ميلادي به بعد به نام دالسيمر يا دلس مد ياد شده است. سنتور سازي است به گونه منشور ناقص با قاعده اي ذوزنقه متساوي‌الساقين، از جنس چوب (با درصد بيشتر) و فلز (با درصد كمتر)، بر سطح ذوزنقه فوقاني، 72 سيم كشيده شده كه دو سر آن سيم ها به وجود جانبي متصل مي باشند. بر روي صفحه سنتور دو رديف نه تايي پايه به نام خرك قرار دارد و هر چهار سيم روي يكي از آنها سوار است. اين ساز با دو مضراب چوبي نواخته مي شود. سنتور در اجراي موسيقي ملي ايران نقش اساسي دارد .

ی) سازهاي زهي آرشه اي: سازهايي كه با آرشه يا كمان نواخته شوند. آرشه ماخوذ از زبان فرانسه به معناي كمان است. كمانچه شناخته شده ترين ساز آرشه اي است كه در مناطق ایران مورد استفاده قرار مي گيريد.کلیه ساز های فوق را مي توان در آسياي مرکـزي، خاورميانه، و شمال شرقي چـين خراساني،در نواحي شمال، جنوب و شرق استان خراسان، بخوصوص در بـين تـرکمن ها، و گـرگـان ، گـنـبـد و جنوب شرق ايران  کرمانشاه و کردستان نيز متداول مي باشد. که در کـتاب الموسيقي الخبر، فارابي در قـرن دهـم شرح داده شده است.

 

آواز و ردیف و گوشه ها در موسیقی ایران

 

موسیقی ایرانی فواصل فیزیکی و گردشهای ملودیک خاصی دارد که شخصیت منحصر به فرد، بافت یگانه و ویژگی ملی خاصی به آن می بخشد. انسجام، یکپارچگی و خصوصیات ویژه الگو ها و زینت ها آن را از موسیقی دیگر ملل بارز و متفاوت ساخته است. اصل و اساس موسیقی ایرانی ردیف  است. ردیف موسیقی ایرانی با حدود 300 گوشه زیبا و دلنشین، سرچشمه و منبع الهام، ابتکار و تخیل بارز موسیقیدان است. نوازنده مبتکر بر مبنای گوشه های رنگارنگ،نغمه ها،الحان و قطعات گوناگونی می سازد که طبعی جذاب و آرامش بخش دارد.

تار پود مستقل ردیف موسیقی،با احساسات،عواطف،روحیه ایرانی،وضع اقلیمی و فصول و حالت های زمانی،یگانگی و وحدت یافته است.موسیقی ایرانی،یکی از افتخارات فرهنگی ماست و بزرگان شعر ادب با استفاده از آن زندگی عرفانی و ریشه های الهامی خود را غنا بخشیده اند.همانطوری که می دانیم، ردیف موسیقی ایران مجموعه ای از آوازها و دستگاه های موسیقی ایران است که ریشه در موسیقی آوازی دارد. ردیف های موجود که بیشتر ردیف های سازی هستند، نیز با توجه به برداشت روایت کننده از ردیف های سازی و آوازی وقت تنظیم شده اند. یعنی راوی با توجه به شناختی که از موسیقی سازی و آوازی زمان خود داشت، گوشه های مختلف را تنظیم و ردیف می کرد. در این بین ممکن بود تعدادی از گوشه های مربوط به ردیف آوازی و یا سازی را در ردیف خود بگنجاند و تعدادی را حذف کند.

اولین بار گردآوری گوشه های مختلف از نواحی متفاوت ایران و تالیف ردیف ها توسط سید رحیم و نایب اسدالله در اصفهان ، صورت گرفت و سپس اساتید مکتب اصفهان به مناطق مختلف رفته و مثلا در تهران ، آموزش هایی در زمینه آواز و موسیقی ، منتقل شد . گوشه ها و نغمه هایی که عیناً از مرحوم سید رحیم ( متولد سال ۱۲۳۲ هجری خورشیدی ) ، بنیانگذار مکتب اصفهان ، سینه به سینه توسط شاگردان ایشان نقل شده است تا به دست استاد عباس کاظمی رسیده و روایت این گوشه ها ، با زحمات ۲۰ ساله استاد کاظمی ، در اختیار شاگردان ایشان و ما قرار گرفته است.

اهمیت قابل توجه شعر وموسیقی ایرانی باعث شده است که آواز دراین موسیقی جایگاهی رفیع داشته باشد.اما در موسیقی ایرانی در مقابل تقسیم بندی آواز در غرب این صداها به دو گروهعمده که در اصطلاح آن ها را "راست کوک" و " چپ کوک " می گویند تقسیم می شود .  

*راست کوک : معادل صدای مردان در موسیقی ایرانی را راست کوک می گویند . 

*چپ کوک : معادل صدای زنان در موسیقی ایرانی را چپ کوک می گویند  . 

 * سازها : 

1- سازهای زهی زخمه ای : ساز هایی که دارای سیم هستند و به وسیله ی زخمه زدن بر سیم نواخته می شوند . این سازها عبارتند از : تار. سه تار. عود و قانون . 

2- سازهای زهی کوبه ای : این دسته سازهایی هستند که سیم آنها توسط  کوبش به ارتعاش در می آید . امروزه تنها ساز این گروه " سنتور " نام دارد . 

3- ساز های زهی آرشه ای : این گروه ساز هایی را تشکیل می دهند که حصول صوت در آنها به وسیله ی کشیده شدن آرشه ( کمانه ) بر روی سیم انجام می شود . تنها ساز این گروه " کمانچه " می باشد . 

4- سازهای بادی : سازهایی که طریقه ی حصول صوت در آنها توسط دمیدن نفس نوازنده در لوله ی صوتی آن انجام پذیر است و تنها ساز این گروه ساز " نی " می باشد . 

5- سازهای کوبه ای :دسته ای از سازها که معمولا پوست دارند و توسط کوبیدن دست یا هر وسیله ی دیگر توسط  نوازنده بر آنها صوت حاصل می شود . تنها ساز مورد استفاده در موسیقی ایرانی از این گروه " تنبک " است که اندازه ی بزرگتر آن که در زور خانه ها استفاده می شود و به نام " تنبک زور خانه " معروف است . 

 فرم های موسیقی که در ایران مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از : 

* پیش در آمد : قطعه ای است سازی در وزن های ساده ( ولی امروزه در وزن های مختلف ساخته می شود) و نسبتا سنگین که در گوشه های اصلی آواز یا دستگاه  مورد نظر حرکت کرده و چون برای آمادگی شنونده  قبل از گوشه ی درآمد به کار می رود به آن پیش درآمد می گویند . نام گذاری این فرم موسیقی را به بیانست مشهور دوره ی قاجار " مشیر همایون شهردار " و ساخت اولین پیش درآمد ها را به نوازنده ی مشهور تار دوره ی قاجار به نام " درویش خان " نسبت داده اند . البته قابل ذکر است که تا قبل از درویش خان نیزپیش درآمد هایی توسط  آقا حسین قلی  و  میرزا عبدالله  ساخته شده ولی درویش خان به وسعت وجزئیات این فرم اضافه و آن را کامل کرده است .

* مقدمه : یک قطعه ی ضربی و صرفا سازی در موسیقی عهد قاجاریه به بعد بوده که نوازنده ی تکنواز  قبل از شروع به نواختن گوشه ها باساز اجرا می کرده است و معمولا ریتمی تند و چابک داشته است . ولی امروزه به ندرت آن را می نوازند و می توان گفت که پیش درآمد جای آن را گرفته است . 

* چهار مضراب : قطعه ای صرفا سازی با ریتمی  تند و اصولا شش هشتم ( ولی امروزه درریتمهای مختلف نیز ساخته می شود ) که در فرم سنتی و تثبیت شده بعد از پیش درآمد چندین گوشه توسط خواننده خوانده می شود و نوازنده  آنها را جواب میدهد و بعد از آن چهار مضراب به صورت گروه نوازی یا تک نوازی اجرا می شود . در چهار مضراب اصولا نت  پایه ی آواز یا گوشه  مرتب  شنیده  می شود که ممکن است نت شاهد یا نت ایست آن گوشه باشد و مانند پیش درآمد در گوشه های مختلف گردش می کند . البته برخی از چهار مضراب ها در گوشه ی خاصی از دستگاه یا آواز نیز ساخته می شوند .

* ضربی : فرمی است در موسیقی ایرانی که بر روی وزن شعر به طور بدیهه خوانده می شود و به گوشه های مختلف می رود و معمولا در وزن شش هشتم سنگین است . این فرم بیشتر در موسیقی قدیم ایران (قاجار) معمول بوده است . ضربی نوازی یا ضربی خوانی بیشتر هنر بداهه پردازی است و قطعا پیش ساخته محسوب نمی شود و همان گونه که از نامش پیداست باید بر پایه ی ریتمیک باشد و به دلیل بداهه بودن اش تسلط  بسیار زیادی میخواهد . ضربی خوانی  در قدیم بیشتر هنر تنبک نوازان بوده است که بر ضرب مسلط بودند و با صدای دو دانگ به این کار مبادرت می ورزیدند . مانند : حاجی خان ضرب گیر. عبدالله دوامی  و  حسین تهرانی . این فرم بین دستگاه یا آواز اجرا می شود و در ابتدای آواز معمول نبوده است . 

*کار و عمل : تصنیف هایی که در قدیم ساخته می شده و در تمام  یا  اکثر گوشه های آواز یا دستگاه حرکت می کرده است .  

*تصنیف : معمول ترین و رایج ترین فرم موسیقی ایرانی تصنیف است و برخی سابقه ی  تصنیف  را  تا دوره ی ساسانی رسانیده اند . تصنیف عبارت است از قطعه ای ریتمیک همراه با آواز ( خواننده ) که در ریتم های مختلف ساخته می شود و در گوشه های مهم دستگاه گردش می کند . البته بعضی از تصانیف در برخی از گوشه های دستگاه یا آواز نیز ساخته می شوند .  

* رنگ : قطعه ای مخصوص رقص است که انتهای اجرای دستگاه در موسیقی سنتی در قدیم می آمده است و امروز نیز همچنان نواخته می شود . وزن آن بیشتر شش هشتم می باشد و مانند فرم های دیگر احتمال گردش در گوشه های اصلی را دارد و یا بر اساس ملودی برخی از آهنگ هتی محلی ساخته می شود . 

* سرود : از دوره ی مشروطیت نوعی موسیقی با شعر به نام "سرود" ساخته شد که اغلب به وزن های مارش بوده است و اشعار وطنی یا اخلاقی برای آن سروده اند . درچند سال اخیر سرودهایی ساخته شده است که برخی با گروه  کر ( آواز جمعی ) و ارکستر سنتی یا ارکستر سنفونیک اجرا شده است .

   در پایان باید اشاره کرد که در یک اجرای موسیقی سنتی ترتیب زیر رعایت می شود :

 1 -  پیش درآمد 

2 -  آواز و شروع با گوشه ی  که  اولین گوشه ای است که خواننده می خواند و ساز تمام گوشه ها را به ترتیب با آواز همراهی میکند . 

 3-  چهار مضراب 

4 -  ادامه ی آواز به همراهی ساز ( باقی مانده ی گوشه هایی که مانده تا در نهایت گوشه ی اوج و سپس  گوشه ی فرود خوانده می شود ) 

5 –  تصنیف 

 6 - رنگ

 

ادامه نوشته

تعریف دستگاه

دستگاه

/**/ این کلمه در مجموع به مفهوم دیگری دلالت می کند. امروز به یک ماشین و یک خانه هم  دستگاه می گویند ولی در موسیقی  معنای دیگری دارد.اگر ساختمان را یک دستگاه بدانیم باید دید که این ساختمان از چه چیز هایی تشکیل شده است. ۱) فوندامنت یکی از مهمترین قسمتهای آن است که تمام وزن بنا روی آن قرار گرفته. ۲)  طبقات ساختمان نقش مهمی را بازی می کنند. ۳) تعداد آپارتمانها در هر طبقه با تمام وسایل زندگی آن.  و اما در موسیقی فوندامنت دستگاه را گام آن دستگاه تشکیل می دهد که زیر بنای آن است. من

  لطفا نظر خود را بنویسید تا در این مورد با هم گفتگو کنیم .  به نظر من موسیقی ایرانی دارای شش دستگاه مجزا می باشد  دستگاه ها عبارتند از:  ۱-ماهور ۲-شور ۳-همایون ۴-سه گاه ۵-چهار گاه ۶-افشاری می باشد من خود شخصا افشاری را یک دستگاه کامل می دانم زیرا دارای گام مستقل خود می باشد.  خیلی از اساتید موسیقی  فکر می کنند افشاری آوازی متعلق به دستگاه شور است ولی این طور نیست. هر کس که افشاری را آوازی از شور می داند یا دستگاه شور را نمی شناسد و یا گام افشاری را به خوبی فرا نگرفته است . در این باره بنده میتوانم ثابت کنم که افشاری دستگاهی کاملا مجزا می باشد که گامی شبه به گام سه گاه دارد ولی با سه گاه یکی نیست .

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
ادامه نوشته